نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود [..]

در روزگاران نه چندان دوری، مرد ثروتمندی در شهر بزرگی زندگی می کرد. [..]

کشاورز فقیری بزغاله‌ای را از شهر خرید. همانطور که با بزغاله به سمت روستای خود [..]

سینوهه شبی را به مستی کنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد یکی از برده های مصر [..]

روزی زن خانه داری از خانه بیرون آمد و در حیاط پشتی سه پیرمرد با ریش بلند سفید [..]

در زمانهای دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل [..]

خانم ایکس یک داستان کوتاه عاشقانه دنباله‌دار است که کمی تم جنایی دارد... [..]

خانم ایکس یک داستان کوتاه عاشقانه دنباله‌دار است که کمی تم جنایی دارد... [..]

خانم ایکس داستان عاشقانه دختری است که در خود، تنهایی عمیقی حس می‌کند و برای [..]

سه داستان کوتاه طنز دروغ نشنیده، صد رحمت به کفن دزد اولی و ناصرالدین شاه و مرد [..]

روبه‌رویم ایستاده بود از بس عصبانی بودم نگاهش نمی‌کردم. راستش دوست نداشتم [..]

در ژاپن سگ معروفی با نام هاچیکو به دنیا آمد که زندگی و منش او به افسانه ای از [..]

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می [..]

مرد جوانی که بی‌دین و ملتحد تربیت شده بود برای قهرمانی شیرجه المپیک تمرین [..]

زن نابینا کنار تخت پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست... [..]

بي خيال لم داد روي راحتي و چشم دوخت به صفحه تلويزيون كه داشت چند پلنگ را در حال [..]

پندهای قند پهلو، شماره 26- این داستان: شاهین و چنگیزخان مغول... [..]

ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد. مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می [..]

سالها پیش شاگردی داشتم به اسم جک. او علاقه ی خیلی زیادی به یادگیری پیانو داشت و [..]

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و برمی گشت. با این که آن روز صبح، هوا [..]