اما آنچه که در پژوهش ها به دست آمد اینکه در هر کجا که اینان هنوز به عنوان موسیقی ورز بومی فعالیت دارند نام این مقام یا آهنگها را می شنوید:
کابلی، هندی، دورانی، کولی مقام(کولیانه) کولیان در هیچ کجای ایران چندان خوش نام نیستند اما موسیقی قابل بررسی و عمیقی را اجرا می نمایند که تاکنون روی آن پژوهش دقیقی صورت نیافته است و تا جایی که می دانم مرحوم یحیی ذکاء در موسیقی کولیان پژوهش نموده اند.
«فرمان داد (منظور بهرام گور) تا دوات و قلم و صحیفه آوردند و به پادشاه هند نامه نوشت و از وی مطربان خواست وی دوازده هزار تن مطرب فرستاد، بهرام آنان را به شهرها و نواحی کشور خود بپراکند و شماره آنان به سبب تناسل بیشتر شد و گروهی اندک از فرزندانشان هم اکنون باقی هستند و آنان را رط (رت) خوانند در خراسان به اینگونه نوازندگان دوره گرد رت قرشمار می گفتند و یا لتی به معنای فقیر بی چیز می گویند. اما ورود این تعداد نفر به ایران در لابه لای اسناد تاریخی به جا مانده هنوز هم مورد سوال است و تعداد آنان مشخص نیست چرا که مولف تاریخ ثعالبی، عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری می نویسد: دستور داد تا به شنگل هندی نامه نگاشته آمد که چهار هزار تن از نامداران و چیره دستان در موسیقی را به حضور او گسیل دارد که چنان کرد.»
نگارنده کتاب احیاء الملوک درباره وضعیت کولیان در زمان شاه عباس اول صفوی توضیحات جالبی داده و اشاره به فردی دارد به نام «آقا ماه» که از جماعت کولیان بوده و او می نویسد که آقا ماه معشوق میرزا محمد حکیم بن همایون پادشاه بود. او نوع موسیقی کولیان در دربار صوفی را اینگونه توضیح داده:
ابوالحسن محمد ابن امین گلستانه می نویسد: «خبر شکست او به وکیل الدوله رسید، فرقه لولیان و جماعت الواط را به استقبال زکی خان فرستاد او را در کمال خواری به شیراز داخل و او را عضب نمود.»
نگارنده رستم التواریخ(1247 ه.ق) به این مسئله مفصل اشاره نموده است. در عهد قاجاریه رئیسان ایل کولیان مورد تشویق قرار می گرفتند تا خدای نخواسته شورش و بلوایی نکنند.
یکی از این روسا فضل الله خان بشیرالملک بوده که مظفرالدین شاه او را مور ملاطفت خود قرار می داده. میرزا غلامحسین خان افضل الملک می نویسد: فضل الله خان بشیرالملک امیر تومان پیش خدمت خاصه حضور همایون، رئیس ایال فیوج و غربال بند و کولی و غریب زاده و لولیان ایران که در هر مملکتی از ایران به اسمی خوانده می شوند به اعطای یک ثوب خرقه ترمه از ملابس فاخره مخلع و سربلند گردیدند.
کولیان در آذربایجان «قره چی» در کردستانات «دوم» در میان لرها «غربتی» در خراسان «قرشمار، رت» در خوزستان «زط، جت» کولی در سیستان و بلوچستان «چلی و لوری و کمچنی» در فارس «غربتی» در کرمان «لولی» در کرمانشاه و ایلام «سوزمانی» در گیلان و مازندران «گودار، جوگی، فیوج» در سواحل جنوب «شرشن» و در همدان «خطیران» نام داشته و دارند.
به هنرهای نوازندگی، خوانندگی، رقص، حیوان بازی، شامورتی بازی، آهنگری، چوب تراشی، ساخت ساز، دلاکی، چله کشی فرش، مطربی، رویگری، حصیربافی، غربال بندی، سبدبافی و انجام خرده نمایش های آهنگین می پرداخته اند و کماکان به آن می پردازند از مشاغل جدید ایشان کارگری فصلی برای شرکتها، عملگی در کارهای ساختمانی و دست بالا اجناس فروشی و دست فروشی است.
کولیان ایران با آنکه پایه زبانی شان رومانو و لوترا است، امروزه بیشتر به دلیل همزیستی مسالمت آمیز مداوم به زبان پارسی رایج سخن می گویند اما هنوز در میان خود با گویشهای خاصی چون (رومانو، غربتی، جوگی، لوری، قشماری، قره چی) سخن می گویند که همگی را می توان نوعی لهجه کولی دانست.
ایل اعراب کولی از نوع طوایف قراچی در صفحات خوزستان پراکنده دیده می شود هنر آنها رقص است و غیره.
ستوان هنری پاتینجر در کتاب مسافرت به سند و بلوچستان درباره کولیان و موسیقی آنها می نویسد:
لوریها دسته ای ولگرد و کوچ نشین هستند که جای ثابتی برای مسکن و مأوا ندارند و در بسیاری از جهات دیگر صفات آنها شباهت تام و تمامی به کولیهای اروپا دارد. اینها با زبانی که مخصوص خودشان است صحبت می کنند و هر دسته دارای شاهی هستند. لوریها به ربودن بچه و دله دزدی شهرت دارند و اوقات خوشی و راحتی را با باده گساری و رقص و موسیقی می گذرانند.
بعد از یک ساعت و نیم انتظار سه نوازنده، یکی با نی، دیگری با تنبک و سومی با تار وارد شدند، به همراه آنها سه دختر نیز بودند که خود را با چادر قرمز رتنگی سخت پوشانده بودند... نوازندگان آهنگ موزونی را به همراه آواز که گویی صدا از بیخ دماغشان بیرون آمد شروع کردند، در هماهنگی با ضرب موسیقی، دخترها با لطف خاصی رقصیدند و قدمهای آنها نمایشگر شادی، شوق و هیجان دو عاشقی بود که همدیگر را می جستند، باز می یافتند و عاشقانه دوست می داشتند، بالاخره احساسات مختلف را نشان می دادند، با لطف خاصی جابجا می شدند رقص ظریف و پر احساسی بود و به قدری خصوصیات اصیل داشت که نمی شود جزئیات آن را به این سادگی ها توصیف نمود، رفته رفته آهنگ موسیقی تندتر و پر هیجان تر شد و رقاصه ها به همان سرعت به دور خود می چرخیدند تا رنگها برافروخته و ارغوانی، زلفها آشفته و پریشان نفس زنان با پیچ و تاب عجیبی روی فرش کف چادر از پا افتادند.
در میان خودشان رقاص و موزیک زن دارند و همچنین آوازه خوان هم از خود آنها در میان طایفه خودشان می باشد که در وقت ضرورت آنها را به رقصیدن و آواز خواندن وامی دارند این طایفه کمال مماثلت را با زنهای رقاصه مهشور مصر دارند موضع هستند به همان سبک و رفتار آنها و وحشی گری بی قاعدگی آنها، نیز خلخال و دستبندهای آن طایفه اناثیه مصر به مثل خلخال، به پاهای این سوزمانیها می باشد. حرکات آنها در وقت رقص به عینها مثل حرکات اناثیه مصر است. در میان این طایفه مذکوره، اناثاً و ذکوراً مردمانی یافت می شوند که کمال وجاهت را دارند، ولی زنهای پیر آنها مثل زنهای قره چی مسکو می مانند فقط این پیرزنها در مجلس نشسته اند که مجلس را گرم کرده و رقاصها را به صورت دایره و تنبک مشغول رقص سازند.
زنان سوزمانی برای قاطرچیان و زائران می خوانند و می رقصند این برنامه تنها روز خوش در طی سفر دراز کاروانیان است. البته سوزمانیها تنها در فصل فراوانی مسافران در سرپل پیدایشان می شود...
به عنوان مثال خواندن ترانه های سوگ حماسه ها و نقل و روایتهای حماسی به صورت آهنگین که برخی از این کولیان آن را به صورت موسیقایی و گونه دارای ارزش درآورده اند.
چونان حماسه «عباس گالش» در مازندران که عیسی فیوج گودار ساکن فاضل آباد گلستان آن را سروده و یا استاد رمضان حداد که در او غاز تازه شیروان در مرز خراسان تنها راوی «حماسه ججوخان» است. کولیان به طور کلی مجری دو دسته موسیقی اند:
از سوی دیگر در روایتها دخل و تصرفاتی کرده اند که به دلیل بی سوادی شان منظومه ای جدی به شکلی بی سر و ته درآمده. اما این مسئله را نیز نباید از نظر دور داشت که در برخی مناطق ایران و کشورهای همجوار همین کولیان حافظ خوبی از موسیقی کهنی منطقه شده اند، که به هنگام پژوهش باید در این زمینه دقت فراوان به خرج داد.
این مسئله که کولیان از موسیقی کهن خود به دور مانده اند واقعیتی است که اتفاق افتاده اما در رساله ها و نوشته ها و پژوهش هایی که در خاورمیانه در این زمینه صورت گرفته می تواند ما را تا اندازه ای به آن نغمات از بین رفته آشنا سازد.
به عنوان مثال در رساله آداب آوازها و ذکرهای گلدسته در باب دهم که به تصنیفات مطربان اشاره دارد در مورد راگاها(راکها) که آن زمان در مجالس طرب می خوانده اند اشاره کرده و می نویسد:
و آنچه راکها طرح کرده اند از زبان هندستانی، راک سداندیب، بیورد در رکب، راک کشمیری به زابل گبری، راک لاهور به ماهور، راک دکن به نهاوندک، راک بالک به مقام بوسلیک، راک ملتان به مقام، راک بنگاله به مقام حصارک، راک نهنگر به مقام گوشت، راک حیدرآباد به مقام روح الارواح، راک عظیم آباد به مقام عراق، راک سیالکوت به مقام سلمک، راک بهاول پور به مقام پهلوی، راک دهلوی به مقام سیخی خوانده می شود.
این تعزیه اکنون با آن حال و هوا خوانده نمی شود افزون بر اینکه دکتر صالح المهدی استاد موسیقی عرب در کتاب خود «موسیقی عرب» به مسئله راگاها و تأثیرات آن بر موسیقی عرب در بخش مقام های آسیایی اشاره کرده و ضمن توضیح بر آنکه تأثیرات موسیقی هند تا چه اندازه در موسیقی عرب امروزین قابل مشاهده است به انواع راگاها پرداخته و آنها را در هفت دسته مهم تقسیم نموده و به این شرح پرداخته»
اینان علاوه بر نوازندگی و خوانندگی در عصر ما ساز هم می سازند اما در پاره ای موارد کیفیت ساز آنان نسبت به سازهای ساخت سازگران مناطق پایین تر است.
0 نظر