از (ا) تا (ی) و نت های (نغمات) بعد از آن با ترکیب دو حرف ابجد از (یا) تا (یح) مانند: ا ب ج د ه و ز ح ط ی یا یب یح ید یه یو یز یح
نغمات کامل یک اکتاو موسیقی اروپایی شامل دوازده نیم پرده مساوی است که هفت نغمه آن را پرده های do , re , mi , fa , sol , la , si نامیدهاند و بقیه میان پرده ها را به وسیله علامتهای دیز و یا بمل مانند si بمل و یا mi بمل نام گذاری میکنند.
درحالیکه در موسیقی ایرانی علاوه بر فواصل پرده و نیم پرده، پرده هایی حدود سه ربع پرده (همان که به عادت معمول به آن ربع پرده می گویند) نیز وجود دارد که امروز آنها را به وسیله علامات کرن و سری نامگذاری میکنند مانند Re کرن و یا mi کرن که درنتیجه تعداد نغمات موسیقی ایرانی در یک اکتاو شامل 24 ربع پرده است؛ اما از آنجا که نسبتهای فواصل موسیقی ایران از تقسیمات نیم پرده و ربع پرده مساوی برخوردار نیست درنتیجه تقسیم یک پرده شامل سه فاصله است.
یک نیم پرده کوچک که در قدیم به آن بعد بقیه (ب) میگفتند و یک نیم پرده بزرگ که آن قابل تقسیم به دو جزء کوچکتر بوده است و پرده آن را بعد مجَنَّب (ج) میگفتند که امروز این فاصله را به وسیله علامت کرن تعیین مینمایند.
با این روش تقسیم است که نغمات کامل یک اکتاو موسیقی ایرانی از قدیم تا امروز شامل هفده نغمه است (به ج د ه و ز ح ط ی یا یب یج ید یه یو یز یح).
بدیهی است که برای اجرای هر مقام یا دستگاه تمام نغمات به کار گرفته نمیشوند بلکه گروهی از آنها به مناسبت مایه مخصوص (مَد) موردنظر انتخاب می شوند؛ مفهوم دستگاه هم همین است.
آوانویسی در دوره ساسانیان
هنر موسيقي در دوران ساساني به جايگاه والايي رسيده بود. در آن زمان ايرانيان براي آوانويسي، الفبايي داشتند كه آن را "وسيب دبيره” ميناميدهاند. با اين الفبا، علاوه بر آوازها و نغمههايي كه از كام آدمي يا سازي سرداده ميشد، غريو تندرها و شرشر آبشارها و خش خش شاخههاي درختان و صداي جانوران را نيز ميتوانستند نشان دهند.
محمد پوراسحاق معروف به "ابن النديم الوراق” شماره نقشهاي اين الفبا را 360 نشانه قلمداد ميكند. علي پورحسين مسعودي نيز تعداد اين نقشها را 160 نشانه دانسته و از آن به نام "كشن دبيره" به معني الفباي همگاني ياد كرده است.
تا روزگار "ابوعثمان عمرپوربحر" معروف به "جاخط مصري” كتابي ايراني موجود بوده كه در آن از ترانهها و آهنگهاي موسيقي و راههاي خسروان و موسيقيدانان و جايگاه ايشان در بزمهاي دربار ساساني گفت و گو شده بود.
در روزگار عباسيان، موسيقيدانان كوشش داشتند تا آن چه را از كتب و هنر ايراني برميداشتند در قالب زبان عربي بريزند و براي قرب به دستگاه خلافت، آنها را به نام ابتكارات خود به خورد خليفه ميدادند.
براي نمونه از خليل پور حامد نام ميبريم كه در گذشته به سال 170 هجري، مدعي ميشود كه از صداي زخمهي چكش مسگران به علم عروض پي برده است، حال آن كه وي از اهل موسيقي بود و چون عروض در شعر و موسيقي هر دو به يك پايه ميگردد، بيگمان خليل شعرهاي عربي را از روي بهرههاي (بحر) موسيقي ايراني پاره پاره كرده و براي آنها، آن نامهاي سنگين و گوش خراش را درآورده است.
همچنين ابراهيم موصلي، بنيانگذار موسيقي عربي در عراق، براي پنهان ساختن اصل و سرچشمه بعضي از آهنگها، دست به ساختن افسانهاي باورنكردني زده و بعضي وقتها براي بعضي آهنگها، مدعي ميشود كه فلان آهنگ را از دو پری كه در جلد دو گربه سياه و سفيد كه شبانه نزدش آمدهاند يا از شيطان كه به صورت پيرمردي پاكيزه درآمده بود، ياد گرفته است.
در همين دوران هنرمنداني نيز بودهاند كه به حفظ عبارات و اهل و ريشه اين موسيقي پرداختهاند؛ از جمله "ابواحمد يحيي نديم پور علي پور ابومنصور” منجم منصور عباسي است كه همچنان به دين زرتشت باقي ماند.
يحيي نوه او، كتابي به رشته تحرير درآورد به نام "الغنم” كه در بغداد چاپ شده است؛ اين دانشمند در جايي از كتاب خود بيان ميدارد كه ابراهيم موصلي و موسيقيدانان همزمان او براي مفهومهاي موسيقي در زبان عربي نامهاي عربي مينهادند. در همه نامگذاريهاي موسيقي عربي هيچ اثري از زبانهاي يوناني يا لاتيني نميبينيم.
برعكس از اين گونه نشانههاي روشنيبخش كه نشان ميدهند هنر موسيقي از ايراني به زبان عربي درآمده است، در كتابهاي عربي كم نيست. هنرمندان به گونههاي مختلف سعي در پايبندي نسبت به آهنگها و ترانههاي قديميان داشتهاند و همين وابستگي به پيشينه و سرچشمه اين هنر باعث رشد و نامآوري اين هنرمندان در ميان مردم بود. البته كساني نيز بودند كه براي راحتطلبي و نشان دادن خود، غيرواقعي دست به نواختن آهنگهاي عامه پسند و خراب كردن پيكره واقعي موسيقي و آهنگها ميزدند.
نخستين كانونهاي هنر موسيقي در عرب
براي آن چه در كتابهاي موسيقي سير و حديث آمده است، در ميان عربهاي پيش از اسلام، جز آهنگ "حدا” كه براي شتران ميخواندند، آوازخواني ديگري شناخته نشده است. در ميان عربهاي پيش از اسلام به جز آهنگ "حدا” و نوع ديگر تند آن كه مانند "رجز” خوانده ميشده و به آن "نصب” ميگفتند، موسيقي ديگري رواج نداشت.
همچنين ابزار موسيقي محدود به دهل و بوق شاخي و دفهاي ساده ميشده است.
بعد از ظهور دين اسلام، سه كانون بزرگ موسيقي در ميان عرب زبانان پديد آمد كه عبارت بودند از كانون موسيقي مكه، كانون موسيقي مدنيه، و كانون موسيقي عراق. ابوعثمان سعيد پورمسجع، نخستين كسي است كه موسيقي ايراني را به عربي برگردانده است؛ ابوالفرج اصفهاني ميگويد كه او به ايران سفر كرده و در ايران آوازخواني و نوازندگي را آموخته است.
ابوالفرج پس از بازگفتن سبب سوخته شدن خانه كعبه در آشوب "ابن زبير” و آوردن بناهاي ايراني براي ساخت مجدد كعبه از زبان "ابومسكين” چنين ميگويد: "سعيد بن مسجع” سياهي دورگه و مولاي بني "جمع” بود. او ايرانياني را كه براي ابن زبير كعبه را ميساختند و به فارسي آواز ميخواندند، ديد و آوازهاي عربي را از روي آوازخواني ايشان درآورد.
همچنين يكي ديگر از موسيقيدانان كانون مكه، بربط زني را از بناياني ياد گرفته كه ابن زبير براي ساختن كعبه از ايران آورده بود.
هنر موسيقي دوران اسلام و موسيقي عرب، همان موسيقي روزگار ساساني در ايران بوده است كه به كوشش خود ايرانيان در قالب زبان عربي ريخته نشده است.
منابع:
کتاب هفت دستگاه موسیقی ایران/ کیانی، مجید
پاياننامهاي با موضوع "موسيقي دوران اسلام”/ عظيم زاده، روشنک
0 نظر