باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
محتشم کاشانی
همه ساله با فرا رسیدن ماه محرم و عاشورا و تاسوعای حسینی، مداحان زیادی پیدا می شوند که خود را جزو خادمین اهل بیت پیامر(ص) خطاب می کنند. شنیدن برخی نغمههای بیمحتوا و بدون ریشه و معنا و به دنبال آن اینکه آنها از چه می گویند و با چه ریتم و آهنگی با مخاطبین خود رابطه برقرار میکنند.
سوالی که شاید هر ساله با آمدن این ماه، در ذهن دلسوزان حقیقی فرهنگ و ارزش های دینی مطرح می شود این است که سرانجام چه موقع باید فکری اساسی برای خلق و ترویج فرهنگ ارزشمند اسلامی، از طریق یکی از تاثیرگذارترین هنرها، یعنی"موسیقی” کرد؟!
به هر حال امسال محرم در پرتو تذکراتی که از سوی صاحبنظران، پیش از آغاز این ماه مطرح شده بود، مبنی بر نظارت بر عملکرد هیات های مذهبی در استان تهران، کرج و سایر نقاط کشور، جای امیدواری داشت اشعاری که توسط مداحان خوانده میشود مطابق با این ایام و برگرفته از واقعه عاشورا باشد و مانند سال های پیشین از ملودی های پیش پا افتاده و بعضا آن سوی آبی، چندان اثری نماند و سعی شود که اثری ماندگار و تاثیرگذار، خلق و ارائه شود و این سوال همیشگی را باید تکرار کرد که غرب چگونه باشکوه ترین نغمات موسیقیایی خود را در خدمت تبیین مسیحیت قرار داده است؛ اما ما با این همه دستمایههای ارزشمند، از نظر هنری، به ویژه موسیقی دینی، تا این حد دچار مشکل هستیم؟
هنرمندان ایرانی، از جمله ترانه سرایان و آهنگسازان، ریشه در همین آب و خاک دارند و دلشان برای ارزش های دینی و به ویژه پیام های عاشورایی میتپد و آنها خود را خادمین واقعی اهل بیت پیامبر (ص) می دانند و به نحو احسن میتوانند اندیشه و افکار مذهبی خود را به مخاطبینشان، بالا خص جوانان انتقال دهند.
نغمات دلنوازی که گاه در بعضی از موسیقیهای متن سریال ها و فیلم های دینی شنیده می شود این نکته را آشکار می سازد که آهنگسازان ما، اصالتا قادر به خلق آثار باشکوه دینی هستند و معلوم هم نیست که چرا این آثار معدود و قلیل، در آرشیوهای موسیقی خاک می خورند و پس از اتمام سریال به بوته فراموشی سپرده میشوند؟!
یادآوری اثر کامبیز روشن روان برای فیلم سفیر (شهسوار جاده نور)، ترانه افشین یداللهی بر ملودی دلپذیر فردین خلعتبری در شب دهم، ملودی بابک بیات در ولایت عشق و امثال اینها، نشان می دهند که توان بالقوه برای سرودن ترانه های زیبا و خلق آثار موسیقیایی دینی گوشنواز وجود دارد و ظاهرا آن چه که در این میان غائب است و به اصطلا ح به دست فراموشی سپرده شده است برنامهریزی علمی و دقیق بهرهگیری از صاحبنظران و دلسردی خالقان این آثار در اثر بیتوجهی و یا کمتوجهی صدا و سیما به آنهاست و این است واقعیتی انکار ناپذیر...!
زندگی پیامبر اسلام (ص)، ائمه اطهار و یاران با وفای ایشان، هریک می تواند دستمایه خلق آثار درخشان دینی قرار گیرند؛ ولی مایه تاسف است که چرا با گذشت بیش از سی سال از انقلاب اسلا ی هنوز هنگامی که میخواهیم مطلبی یا فیلمی از رسول اکرم (ص) پخش کنیم، ناچاریم از موسیقی درخشان «موریس ژار» در فیلم «محمدرسول الله» و یا از آثار «ونجلیز» استفاده نماییم!
ما نه تنها برای خلق آثار فاخردینی تلاش نمی کنیم بلکه از همان معدود آثار موجود نیز بهره کافی نمیبریم! ادبیات فارسی ما پر است از اشعار درخشان که به راحتی میتوانند دست مایه خلق آثار موسیقیایی ارزشمند قرار گیرند.
غفلت از این ابزار تاثیرگذار و گرانبها هنر دینی را از گنجینه پربهایی محروم میسازد. آنچه شاید سالهاست بدان پرداخته نشده است یا کمتر به آن توجه شده است همانا حمایت است.
حمایت از آفرینندگان این آثار، چراکه از این افراد به نحو ویژهای حمایت مالی و فرهنگی نمیشود. شاید بهتر آن است که به همراه متولیان در امر موسیقی کشور، اعم از نهادهای گوناگون، من جمله صداوسیما، حوزه هنری، وزارت ارشاد و اساتیدی که در این زمینه صاحبنظر هستند (اعم از ترانهسرا و آهنگساز) دعوت شود تا به مدد یکدیگر برنامه منسجمی را برای خلق، نقد و ارائه آثار ارزشمند موسیقیایی دینی، تدوین کنند.
یادآوری زندگی معصومین و ائمه اطهار(ع) و... همگی از دوران کودکی ما شکل میگیرد و در این زمینه توجه به کودکان و نوجوانان و خلق آثاری متناسب با سن آنها تخصص ویژه و مضاعفی را می طلبد؛ بنابراین نباید در دام این توهم افتاد که با کودکانه کردن لحن و چیدن کلمات پیش پا افتاده و ملودیهای یکبار مصرف، موسیقی کودک و نوجوان خلق شود.
در کشورهایی که اصولا روح و روان برایشان اهمیت دارد، بیشترین سرمایهگذاری ها و بالاترین تخصصها به کودکان تعلق میگیرد؛ ولی آنچه در موسیقی کودک در ایران مشهود است، بیشتر شکلی نمادین و نمایشی دارد. آن هم با ترانه های لس آنجلسی در برخی از برنامه های مختص کودک... بگذریم...!
آنچه باقی می ماند این است که برای یک بار هم شده متولیان نهادهای گوناگون به جای موازی کاری، به رقابت سازنده روی بیاورند و مخاطبان خود را دریابند و با یک کاسه کردن توانمندی های علمی و مالی خود، کارهای درخور و شایسته ای را ارائه نمایند.
چنین راهی، قطعا به جلب مخاطب و در نتیجه محقق شدن همان اهدافیمنجر می شود که همه این افراد در پی حصول به آنها هستند ولی در حال حاضر به دلیلافتراق و پراکندگی، قطعا به آنها نخواهند رسید. همان گونه که تا به حال نرسیده اند.امید است در سال آتی شاهد نظارتی باشیم که به نحو مطلوبتری برروند فعالیت هیات ها و تکایا نظارت داشته باشند... تا چون همیشه، کیفیت فدای کمیتنشود و کسانی که به ناحق نام هنرمند، مداح و حتی استاد و... را برخود نهاده اند; ازاین نمد برای خود کلا ه ندوزند!
سوالی که شاید هر ساله با آمدن این ماه، در ذهن دلسوزان حقیقی فرهنگ و ارزش های دینی مطرح می شود این است که سرانجام چه موقع باید فکری اساسی برای خلق و ترویج فرهنگ ارزشمند اسلامی، از طریق یکی از تاثیرگذارترین هنرها، یعنی"موسیقی” کرد؟!
به هر حال امسال محرم در پرتو تذکراتی که از سوی صاحبنظران، پیش از آغاز این ماه مطرح شده بود، مبنی بر نظارت بر عملکرد هیات های مذهبی در استان تهران، کرج و سایر نقاط کشور، جای امیدواری داشت اشعاری که توسط مداحان خوانده میشود مطابق با این ایام و برگرفته از واقعه عاشورا باشد و مانند سال های پیشین از ملودی های پیش پا افتاده و بعضا آن سوی آبی، چندان اثری نماند و سعی شود که اثری ماندگار و تاثیرگذار، خلق و ارائه شود و این سوال همیشگی را باید تکرار کرد که غرب چگونه باشکوه ترین نغمات موسیقیایی خود را در خدمت تبیین مسیحیت قرار داده است؛ اما ما با این همه دستمایههای ارزشمند، از نظر هنری، به ویژه موسیقی دینی، تا این حد دچار مشکل هستیم؟
هنرمندان ایرانی، از جمله ترانه سرایان و آهنگسازان، ریشه در همین آب و خاک دارند و دلشان برای ارزش های دینی و به ویژه پیام های عاشورایی میتپد و آنها خود را خادمین واقعی اهل بیت پیامبر (ص) می دانند و به نحو احسن میتوانند اندیشه و افکار مذهبی خود را به مخاطبینشان، بالا خص جوانان انتقال دهند.
نغمات دلنوازی که گاه در بعضی از موسیقیهای متن سریال ها و فیلم های دینی شنیده می شود این نکته را آشکار می سازد که آهنگسازان ما، اصالتا قادر به خلق آثار باشکوه دینی هستند و معلوم هم نیست که چرا این آثار معدود و قلیل، در آرشیوهای موسیقی خاک می خورند و پس از اتمام سریال به بوته فراموشی سپرده میشوند؟!
یادآوری اثر کامبیز روشن روان برای فیلم سفیر (شهسوار جاده نور)، ترانه افشین یداللهی بر ملودی دلپذیر فردین خلعتبری در شب دهم، ملودی بابک بیات در ولایت عشق و امثال اینها، نشان می دهند که توان بالقوه برای سرودن ترانه های زیبا و خلق آثار موسیقیایی دینی گوشنواز وجود دارد و ظاهرا آن چه که در این میان غائب است و به اصطلا ح به دست فراموشی سپرده شده است برنامهریزی علمی و دقیق بهرهگیری از صاحبنظران و دلسردی خالقان این آثار در اثر بیتوجهی و یا کمتوجهی صدا و سیما به آنهاست و این است واقعیتی انکار ناپذیر...!
زندگی پیامبر اسلام (ص)، ائمه اطهار و یاران با وفای ایشان، هریک می تواند دستمایه خلق آثار درخشان دینی قرار گیرند؛ ولی مایه تاسف است که چرا با گذشت بیش از سی سال از انقلاب اسلا ی هنوز هنگامی که میخواهیم مطلبی یا فیلمی از رسول اکرم (ص) پخش کنیم، ناچاریم از موسیقی درخشان «موریس ژار» در فیلم «محمدرسول الله» و یا از آثار «ونجلیز» استفاده نماییم!
ما نه تنها برای خلق آثار فاخردینی تلاش نمی کنیم بلکه از همان معدود آثار موجود نیز بهره کافی نمیبریم! ادبیات فارسی ما پر است از اشعار درخشان که به راحتی میتوانند دست مایه خلق آثار موسیقیایی ارزشمند قرار گیرند.
غفلت از این ابزار تاثیرگذار و گرانبها هنر دینی را از گنجینه پربهایی محروم میسازد. آنچه شاید سالهاست بدان پرداخته نشده است یا کمتر به آن توجه شده است همانا حمایت است.
حمایت از آفرینندگان این آثار، چراکه از این افراد به نحو ویژهای حمایت مالی و فرهنگی نمیشود. شاید بهتر آن است که به همراه متولیان در امر موسیقی کشور، اعم از نهادهای گوناگون، من جمله صداوسیما، حوزه هنری، وزارت ارشاد و اساتیدی که در این زمینه صاحبنظر هستند (اعم از ترانهسرا و آهنگساز) دعوت شود تا به مدد یکدیگر برنامه منسجمی را برای خلق، نقد و ارائه آثار ارزشمند موسیقیایی دینی، تدوین کنند.
یادآوری زندگی معصومین و ائمه اطهار(ع) و... همگی از دوران کودکی ما شکل میگیرد و در این زمینه توجه به کودکان و نوجوانان و خلق آثاری متناسب با سن آنها تخصص ویژه و مضاعفی را می طلبد؛ بنابراین نباید در دام این توهم افتاد که با کودکانه کردن لحن و چیدن کلمات پیش پا افتاده و ملودیهای یکبار مصرف، موسیقی کودک و نوجوان خلق شود.
در کشورهایی که اصولا روح و روان برایشان اهمیت دارد، بیشترین سرمایهگذاری ها و بالاترین تخصصها به کودکان تعلق میگیرد؛ ولی آنچه در موسیقی کودک در ایران مشهود است، بیشتر شکلی نمادین و نمایشی دارد. آن هم با ترانه های لس آنجلسی در برخی از برنامه های مختص کودک... بگذریم...!
آنچه باقی می ماند این است که برای یک بار هم شده متولیان نهادهای گوناگون به جای موازی کاری، به رقابت سازنده روی بیاورند و مخاطبان خود را دریابند و با یک کاسه کردن توانمندی های علمی و مالی خود، کارهای درخور و شایسته ای را ارائه نمایند.
چنین راهی، قطعا به جلب مخاطب و در نتیجه محقق شدن همان اهدافیمنجر می شود که همه این افراد در پی حصول به آنها هستند ولی در حال حاضر به دلیلافتراق و پراکندگی، قطعا به آنها نخواهند رسید. همان گونه که تا به حال نرسیده اند.امید است در سال آتی شاهد نظارتی باشیم که به نحو مطلوبتری برروند فعالیت هیات ها و تکایا نظارت داشته باشند... تا چون همیشه، کیفیت فدای کمیتنشود و کسانی که به ناحق نام هنرمند، مداح و حتی استاد و... را برخود نهاده اند; ازاین نمد برای خود کلا ه ندوزند!
نویسنده: دینا عقیقی
0 نظر