سبط
ولادت
تا اینکه جبرئیل ،امین وحی، فرود آمد و گفت: « خدایت سلام میرساند و میگوید چون علی برای تو همانند هارون برای موسی است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون علیه السلام یعنی شبّر قرار ده!»
رسول خدا فرمود: « زبان من عربی است و شبّر، عبری است.»
جبرئیل گفت: « شبّر در زبان عرب به معنای« حسن» است.»
به این ترتیب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنیهی آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترین القابش« سیّد» و «سبط» و «تقی» است.
نقش خاتم و انگشتر امام حسن را « العزه لله» گفتهاند؛ روز هفتم پس از ولادت، رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم مستحبات ولادت را در مورد حسن به جا آوردند و حسن را به« ((ام فضل (لبابه)|ام الفضل))» ،همسر عمویشان، سپردند تا او را از شیری که به خاطر زایمان فرزندش، قثم، در پستان داشت، شیر دهد. بعدها نیز رسول خدا برای امام حسن، ادعیهی عافیت و حرزهای مخصوص چشمزخم را خواندند.
ذکر امام در قرآن
ذکر امام حسن علیه السلام در قرآن : قرآن مجید مشتمل است بر یادکردی از شخصیتها، از خوبان یا از بدان، لیکن این یادکرد گاهی همراه با ذکر نام است(همانند آنچه درباره موسی و فرعون ذکر شده است) و گاه فقط با توصیف، و بدون ذکر نام.( همانند آنچه درباره امام علی علیهالسلام نازل شده است.) درباره امام حسن علیه السلام نیز آیاتی به صورت توصیف و بدون ذکر نام نازل شده است؛ همانند آیه تطهیر ، آیه ذوی القربی و آیه اولی الامر.
رابطه امام حسن علیه السلام و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم : امام حسن علیه السلام بیشتر از هفت سال با رسول خدا زندگی نکرد، ولی در همین مدت به شدت مورد عنایت آن حضرت بود و استفادههای علمی و تربیتی فراوانی برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسیار فراوان بوده و آن حضرت، گاهی نوهاش را در کارهای بزرگی همانند بیعت رضوان و مباهله با نصارای نجران هم شرکت میداده است. رسول خدا دربارهی او تعریف و تمجیدهای فراوانی نموده است که امام بعدها به مناسبتهای مختلف، از آنها برای معرفی شخصیت الهی خویش سود جست.
امام حسن و فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسن علیه السلام با مادر خود، فاطمهی اطهر، رابطهای عمیق و متعالی داشت. فاطمه گاه با فرزندش بازیهای کودکانه میکرد و گاه با ملاطفت مادرانه او را به عبادات مستحب تشویق مینمود. حسن نیز گزارش سخنان رسول خدا را پیش از هر کس، از مسجد به مادر میرساند و گاه در عبادت مادر دقت میکرد و از آن درسها میگرفت.
این ارتباط صمیمی در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که این دو به همراه هم و با تن و قلبی آزرده به زیارت قبر رسول الله و بقیع میرفتند و شگفت آن که این رابطه پس از ارتحال مادر نیز باقی ماند؛ به طوری که فاطمه پس از وفات دستهای مجروح خویش را از کفن بیرون آورد و حسنش را در آغوش کشید.
صورت و شمایل امام
امام حسن علیه السلام به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از همه شبیهتر بود. زیبایی بینظیری داشت.رنگش سفید بود و اندکی متمایل به سرخ، چشمانش درشت و سیاه، و محاسنش انبوه. جثهای قوی، تنومند و چهارشانه داشت. مویش مجعد (فردار) و قامتش متوسط بود.
سیرت و فضائل و مناقب امام : شمارش مناقب هیچیک از اهل بیت عصمت علیهم السلام ممکن نیست. در زیارت جامعه خطاب به آنان میگوییم: « سروران من! ستایش شما را شماره نتوانم کرد و به آنچه در شأن شماست نتوانم رسید و به اندازه و قدرتان وصف نتوانم گفت.»
امام حسن علیه السلام نه تنها از این خطاب مستثنی نیست بلکه به خصائصی از قبیل« سبط اکبر» بودن نیز برخوردار است.
حلم بیپایان، علم فراوان، جود و عبادت، زهد و بلاغت، تواضع و شجاعت آن حضرت، نه دوست بلکه دشمن را به اعتراف و اعجاب واداشته است؛ و فضیلت و افتخار، آن است که دشمن به آن گواهی دهد.
معجزات امام : از معجزات آن حضرت جز اندکی در تاریخ نقل نشده است( همانند اینکه پدر را پس از شهادتش به صورت زنده به گروهی نشان داد.) و نیز نمونههایی از استجابت دعا و نفرینهای آن حضرت (همانند رطب دادن نخلی خشکیده به دعای او.) ولی اکثر معجزات و کرامات حضرت در اخبار از غیب و پیشگوییها تجلّی کرده است.
همسران امام
بررسی موضوع زنان امام حسن علیه السلام بسیار لازم است زیرا زشتترین تهمتی که به حضرت از طرف دشمنان و دوستان نادان زده شده است، کثرت اغراقآمیز ازدواجها و طلاقهای اوست؛ تا جایی که برخی، تعداد همسران آن حضرت را 400 نفر گفتهاند.
مجموعه زنانی که نام خود و پدرشان در تاریخ ثبت است و به عنوان همسر حضرت ذکر شدهاند، صحیح یا ناصحیح، به ده نفر نمیرسد؛ و در حقیقت بنیامیه خواستهاند با تهمت لذتطلبی مفرط به آن حضرت، صلح او را به صورتی تحریفیافته تفسیر کنند.
به داستانی در این مورد توجه کنید:
«روزی علی علیه السلام پنهان از دیدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببیند فرزندش چگونه آیات را بر مادرش تلاوت می کند.
امام حسن علیه السلام به خانه آمد و خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند; ولی زبانش به لکنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسید، گفت: مادر جان! گویا شخصیت بزرگی در این خانه است که شکوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز می دارد» .
درس اخلاق
از امام مجتبی علیه السلام خواستند که سخنی و مطلبی درباره ی اخلاق نیکوی پیامبر صلی الله علیه و آله بگوید. او فرمود:
هر کس نیازی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله می برد حاجتش رد نمی شد و هرچه در توان داشت برای رفع نیاز مردم به کار می برد و شنیدم پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس نماز صبح را بگذارد، آن نماز بین او و آتش دوزخ دیواری ایجاد می کند. (
امام حسن علیه السلام از منظر رسول الله صلی الله علیه و آله
حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ می کرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقه ی حقیقی که به وی داشت همه جا سخن می گفت.
آنچه از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد حضرت مجتبی علیه السلام بیان شده است چنین است:
«هر کس می خواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن علیه السلام نگاه کند» .
«حسن گل خوشبویی است که من از دنیا برگرفته ام » .
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به منبر رفت و امام حسن علیه السلام را در کنارش نشانید و نگاهی به مردم کرد و نظری به امام حسن علیه السلام انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده کرده که به برکت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد» .
یکی از یاران رسول الله صلی الله علیه و آله می گوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله را دیدم که امام حسن علیه السلام را بر دوش می کشید و می فرمود: «خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار» .
روزی پیامبر معظم اسلام صلی الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را بر دوش گرفته بود، مردی گفت: ای پسر بر مرکب خوبی سوار شده ای. پیامبر فرمود: «او هم سوار خوبی است » .
شبی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله نماز عشاء می خواند و سجده ای طولانی به جا آورد. پس از پایان نماز، دلیل را از حضرتش پرسیدند، فرمود: پسرم حسن، بر پشتم نشسته بود و ناراحت بودم که پیاده اش کنم.
انس بن مالک نقل می کند که: رسول الله صلی الله علیه و آله درباره ی امام حسن علیه السلام به من فرمود:
ای انس! حسن فرزند و میوه ی دل من است، اگر کسی او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را اذیت کرده است.
زینب دختر ابو رافع می گوید: حضرت زهرا (س) در هنگام بیماری رسول الله صلی الله علیه و آله هر دو فرزندش را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و فرمود: اینان فرزندان شما هستند. اکنون ارثی به آنان بدهید. حضرت فرمود:
«شرف و مجد و سیادتم را به حسن علیه السلام دادم و شجاعت وجود خویش را به حسین علیه السلام بخشیدم » .
اسوه ی بزرگواری
امام حسن علیه السلام در طول زندگی پر برکتش همواره در راه هدایت و ارشاد مردم گام بر می داشت و شیوه ی برخوردش با عموم مردم - حتی دشمنان - چنان جالب و زیبا بود که همه را به خود جذب می کرد.
مورخین نوشته اند «روزی امام مجتبی علیه السلام سواره از راهی می گذشت. مردی شامی بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتی که فحش هایش تمام شد، امام علیه السلام رو به او کرده و سلامش کرد! آنگاه خندید و گفت: ای مرد! فکر می کنم در این جا غریب هستی... اگر از ما چیزی بخواهی، به تو عطا خواهیم کرد. اگر گرسنه ای سیرت می کنیم، اگر برهنه ای می پوشانیمت، اگر نیازی داری، بی نیازت می کنیم، اگر از جایی رانده شده ای پناهت می دهیم، اگر حاجتی خواسته باشی برآورده می کنیم، هم اینک بیا و مهمان ما باش. تا وقتی که این جا هستی مهمان مایی...
مرد شامی که این همه دل جویی و محبت را از امام مشاهده کرد به گریه افتاد و گفت:
«شهادت می دهم که تو خلیفه ی خدا روی زمین هستی و خداوند بهتر می داند که مقام خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. من پیش از این، دشمنی تو و پدرت را به سختی در دل داشتم. اما اکنون تو را محبوب ترین خلق خدا می دانم.
آن مرد، از آن پس، از دوستان و پیروان امام علیه السلام به شمار آمد و تا هنگامی که در مدینه بود، همچنان مهمان آن بزرگوار بود.
فرزندان امام
کمترین عددی که درباره فرزندان حضرت نوشتهاند 7 نفر و بیشترین عدد 23 نفر است. شیخ مفید ، فرزندان حضرت را 15 نفر میداند( هشت پسر و هفت دختر.)
از دختران حضرت 4 نفر و از پسرانش نیز 4 نفر صاحب فرزند شده اند. البته دو تن از پسران، فرزند پسر نیاوردند و به همین جهت نسل تمامی سادات حسنی به آن دو پسر دیگر که فرزند پسر آورده اند زید و حسن مثنّی) منتهی میگردد. در سلسله سادات حسنی، دانشمندان، سلاطین، محدّثان و انقلابیون متعددی وجود دارد.
به همت : مرضیه بخشایی
رسول خدا فرمود: « زبان من عربی است و شبّر، عبری است.»
جبرئیل گفت: « شبّر در زبان عرب به معنای« حسن» است.»
به این ترتیب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنیهی آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترین القابش« سیّد» و «سبط» و «تقی» است.
نقش خاتم و انگشتر امام حسن را « العزه لله» گفتهاند؛ روز هفتم پس از ولادت، رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم مستحبات ولادت را در مورد حسن به جا آوردند و حسن را به« ((ام فضل (لبابه)|ام الفضل))» ،همسر عمویشان، سپردند تا او را از شیری که به خاطر زایمان فرزندش، قثم، در پستان داشت، شیر دهد. بعدها نیز رسول خدا برای امام حسن، ادعیهی عافیت و حرزهای مخصوص چشمزخم را خواندند.
ذکر امام در قرآن
ذکر امام حسن علیه السلام در قرآن : قرآن مجید مشتمل است بر یادکردی از شخصیتها، از خوبان یا از بدان، لیکن این یادکرد گاهی همراه با ذکر نام است(همانند آنچه درباره موسی و فرعون ذکر شده است) و گاه فقط با توصیف، و بدون ذکر نام.( همانند آنچه درباره امام علی علیهالسلام نازل شده است.) درباره امام حسن علیه السلام نیز آیاتی به صورت توصیف و بدون ذکر نام نازل شده است؛ همانند آیه تطهیر ، آیه ذوی القربی و آیه اولی الامر.
رابطه امام حسن علیه السلام و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم : امام حسن علیه السلام بیشتر از هفت سال با رسول خدا زندگی نکرد، ولی در همین مدت به شدت مورد عنایت آن حضرت بود و استفادههای علمی و تربیتی فراوانی برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسیار فراوان بوده و آن حضرت، گاهی نوهاش را در کارهای بزرگی همانند بیعت رضوان و مباهله با نصارای نجران هم شرکت میداده است. رسول خدا دربارهی او تعریف و تمجیدهای فراوانی نموده است که امام بعدها به مناسبتهای مختلف، از آنها برای معرفی شخصیت الهی خویش سود جست.
امام حسن و فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسن علیه السلام با مادر خود، فاطمهی اطهر، رابطهای عمیق و متعالی داشت. فاطمه گاه با فرزندش بازیهای کودکانه میکرد و گاه با ملاطفت مادرانه او را به عبادات مستحب تشویق مینمود. حسن نیز گزارش سخنان رسول خدا را پیش از هر کس، از مسجد به مادر میرساند و گاه در عبادت مادر دقت میکرد و از آن درسها میگرفت.
این ارتباط صمیمی در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که این دو به همراه هم و با تن و قلبی آزرده به زیارت قبر رسول الله و بقیع میرفتند و شگفت آن که این رابطه پس از ارتحال مادر نیز باقی ماند؛ به طوری که فاطمه پس از وفات دستهای مجروح خویش را از کفن بیرون آورد و حسنش را در آغوش کشید.
صورت و شمایل امام
امام حسن علیه السلام به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از همه شبیهتر بود. زیبایی بینظیری داشت.رنگش سفید بود و اندکی متمایل به سرخ، چشمانش درشت و سیاه، و محاسنش انبوه. جثهای قوی، تنومند و چهارشانه داشت. مویش مجعد (فردار) و قامتش متوسط بود.
سیرت و فضائل و مناقب امام : شمارش مناقب هیچیک از اهل بیت عصمت علیهم السلام ممکن نیست. در زیارت جامعه خطاب به آنان میگوییم: « سروران من! ستایش شما را شماره نتوانم کرد و به آنچه در شأن شماست نتوانم رسید و به اندازه و قدرتان وصف نتوانم گفت.»
امام حسن علیه السلام نه تنها از این خطاب مستثنی نیست بلکه به خصائصی از قبیل« سبط اکبر» بودن نیز برخوردار است.
حلم بیپایان، علم فراوان، جود و عبادت، زهد و بلاغت، تواضع و شجاعت آن حضرت، نه دوست بلکه دشمن را به اعتراف و اعجاب واداشته است؛ و فضیلت و افتخار، آن است که دشمن به آن گواهی دهد.
معجزات امام : از معجزات آن حضرت جز اندکی در تاریخ نقل نشده است( همانند اینکه پدر را پس از شهادتش به صورت زنده به گروهی نشان داد.) و نیز نمونههایی از استجابت دعا و نفرینهای آن حضرت (همانند رطب دادن نخلی خشکیده به دعای او.) ولی اکثر معجزات و کرامات حضرت در اخبار از غیب و پیشگوییها تجلّی کرده است.
همسران امام
بررسی موضوع زنان امام حسن علیه السلام بسیار لازم است زیرا زشتترین تهمتی که به حضرت از طرف دشمنان و دوستان نادان زده شده است، کثرت اغراقآمیز ازدواجها و طلاقهای اوست؛ تا جایی که برخی، تعداد همسران آن حضرت را 400 نفر گفتهاند.
مجموعه زنانی که نام خود و پدرشان در تاریخ ثبت است و به عنوان همسر حضرت ذکر شدهاند، صحیح یا ناصحیح، به ده نفر نمیرسد؛ و در حقیقت بنیامیه خواستهاند با تهمت لذتطلبی مفرط به آن حضرت، صلح او را به صورتی تحریفیافته تفسیر کنند.
به داستانی در این مورد توجه کنید:
«روزی علی علیه السلام پنهان از دیدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببیند فرزندش چگونه آیات را بر مادرش تلاوت می کند.
امام حسن علیه السلام به خانه آمد و خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند; ولی زبانش به لکنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسید، گفت: مادر جان! گویا شخصیت بزرگی در این خانه است که شکوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز می دارد» .
درس اخلاق
از امام مجتبی علیه السلام خواستند که سخنی و مطلبی درباره ی اخلاق نیکوی پیامبر صلی الله علیه و آله بگوید. او فرمود:
هر کس نیازی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله می برد حاجتش رد نمی شد و هرچه در توان داشت برای رفع نیاز مردم به کار می برد و شنیدم پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس نماز صبح را بگذارد، آن نماز بین او و آتش دوزخ دیواری ایجاد می کند. (
امام حسن علیه السلام از منظر رسول الله صلی الله علیه و آله
حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ می کرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقه ی حقیقی که به وی داشت همه جا سخن می گفت.
آنچه از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد حضرت مجتبی علیه السلام بیان شده است چنین است:
«هر کس می خواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن علیه السلام نگاه کند» .
«حسن گل خوشبویی است که من از دنیا برگرفته ام » .
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به منبر رفت و امام حسن علیه السلام را در کنارش نشانید و نگاهی به مردم کرد و نظری به امام حسن علیه السلام انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده کرده که به برکت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد» .
یکی از یاران رسول الله صلی الله علیه و آله می گوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله را دیدم که امام حسن علیه السلام را بر دوش می کشید و می فرمود: «خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار» .
روزی پیامبر معظم اسلام صلی الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را بر دوش گرفته بود، مردی گفت: ای پسر بر مرکب خوبی سوار شده ای. پیامبر فرمود: «او هم سوار خوبی است » .
شبی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله نماز عشاء می خواند و سجده ای طولانی به جا آورد. پس از پایان نماز، دلیل را از حضرتش پرسیدند، فرمود: پسرم حسن، بر پشتم نشسته بود و ناراحت بودم که پیاده اش کنم.
انس بن مالک نقل می کند که: رسول الله صلی الله علیه و آله درباره ی امام حسن علیه السلام به من فرمود:
ای انس! حسن فرزند و میوه ی دل من است، اگر کسی او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را اذیت کرده است.
زینب دختر ابو رافع می گوید: حضرت زهرا (س) در هنگام بیماری رسول الله صلی الله علیه و آله هر دو فرزندش را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و فرمود: اینان فرزندان شما هستند. اکنون ارثی به آنان بدهید. حضرت فرمود:
«شرف و مجد و سیادتم را به حسن علیه السلام دادم و شجاعت وجود خویش را به حسین علیه السلام بخشیدم » .
اسوه ی بزرگواری
امام حسن علیه السلام در طول زندگی پر برکتش همواره در راه هدایت و ارشاد مردم گام بر می داشت و شیوه ی برخوردش با عموم مردم - حتی دشمنان - چنان جالب و زیبا بود که همه را به خود جذب می کرد.
مورخین نوشته اند «روزی امام مجتبی علیه السلام سواره از راهی می گذشت. مردی شامی بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتی که فحش هایش تمام شد، امام علیه السلام رو به او کرده و سلامش کرد! آنگاه خندید و گفت: ای مرد! فکر می کنم در این جا غریب هستی... اگر از ما چیزی بخواهی، به تو عطا خواهیم کرد. اگر گرسنه ای سیرت می کنیم، اگر برهنه ای می پوشانیمت، اگر نیازی داری، بی نیازت می کنیم، اگر از جایی رانده شده ای پناهت می دهیم، اگر حاجتی خواسته باشی برآورده می کنیم، هم اینک بیا و مهمان ما باش. تا وقتی که این جا هستی مهمان مایی...
مرد شامی که این همه دل جویی و محبت را از امام مشاهده کرد به گریه افتاد و گفت:
«شهادت می دهم که تو خلیفه ی خدا روی زمین هستی و خداوند بهتر می داند که مقام خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. من پیش از این، دشمنی تو و پدرت را به سختی در دل داشتم. اما اکنون تو را محبوب ترین خلق خدا می دانم.
آن مرد، از آن پس، از دوستان و پیروان امام علیه السلام به شمار آمد و تا هنگامی که در مدینه بود، همچنان مهمان آن بزرگوار بود.
فرزندان امام
کمترین عددی که درباره فرزندان حضرت نوشتهاند 7 نفر و بیشترین عدد 23 نفر است. شیخ مفید ، فرزندان حضرت را 15 نفر میداند( هشت پسر و هفت دختر.)
از دختران حضرت 4 نفر و از پسرانش نیز 4 نفر صاحب فرزند شده اند. البته دو تن از پسران، فرزند پسر نیاوردند و به همین جهت نسل تمامی سادات حسنی به آن دو پسر دیگر که فرزند پسر آورده اند زید و حسن مثنّی) منتهی میگردد. در سلسله سادات حسنی، دانشمندان، سلاطین، محدّثان و انقلابیون متعددی وجود دارد.
به همت : مرضیه بخشایی
0 نظر
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.