پاییز ای مسافر خاک آلوده... در دامنت چه چیز نهان داری... جز برگهای مرده و

وه... چه زیبا بود، اگر پاییز بودم... وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم، شاعری در

اي باغبان اي باغبان آمد خزان آمد خزان... بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر

سفرهایی ترا در کوچه هاشان خواب می بینند... ترا در قریههای دور مرغانی به هم

و از آن هنگام که سفر را لنگر بر گرفتیم... اینک کلام تو بود از لبانی که تکرار

خاطرات سرمایه اند... نقبی به خاطرات گذشته میزنیم این هفته و عکسی از جوانتری های

لبخند می بارد از لحظه ها وقتی که مهربانی جلوه گری می کند و مهتاب در چشمه ی خواب

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت... صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت. در ادامه

سبز جنگل، آبی آسمان، بنفش بنفشه های وحشی، طلایی آفتاب و مهربانی لبخندی که مثل

"سفرت به خیر اما، چو از این کویر وحشت، به سلامتی گذشتی، به شکوفه ها به

در حافظه ی زمان با هم بودن آدمها تصاویری باقی می مانند که سرشار از مهر و دوستی

شب... ساحل... آتش... نوای خوشی که با لالایی امواج مسابقه می دهد و ستاره هایی که

و اینبار گندمزار و گیتار و نگاهی که هماره بر افقهای دوردست خیره مانده

پوستـــــــر هفته ی 106 ام تصویری بسیار زیبا از جناب اخشابی در مسیری سبز و

پوســــــــــــــــتر هفته 105 ام مربوط به بازدید اساتید و هنرجویان همراز از

پوســــــــــــــــتر هفته 104 را در ادامه مطلب ببینید

پوســــــــــــــــتر هفته 103 را در ادامه مطلب ببینید

پوســــــــــــــــتر هفته 102 را در ادامه مطلب ببینید

پوســــــــــــــــتر هفته 101 را در ادامه مطلب ببینید

  بـنام خدای بهار آفرین... بهار آفرین را هزار آفرین/ به جمشید و آیین پاکش