قصه شب: يک قدم تا عشق 55
25 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 571
سرم را ميان دستانم گرفتم و با اشك و آه گفتم: - كاش اين طور بود كاش من اشتباه [..]
25 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 571
سرم را ميان دستانم گرفتم و با اشك و آه گفتم: - كاش اين طور بود كاش من اشتباه [..]
24 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 510
-بابا مي گه اين درست نيست كه باربد انگليس بماند و تو را بلاتكليف بگذارد مي [..]
23 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 516
بعد بابا سكوت كرد و منتظر شنيدن جوابي از طرف من شد. صحبت هاي بابا مرا به فكر [..]
21 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 630
دو هفته، سه هفته، چهار هفته، تبديل به سه ماه شد و از آمدن باربد هيچ خبري نشد [..]
18 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 606
فواد خنديد و گفت: - خوب و سرحال آب و هواي انگليس بدجوري بهش ساخته... با حرص [..]
15 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 631
آنچنان شوك شديدي بهم دست داد كه قدرت فكر كردن نداشتم و احساس مي كردم فكرم فلج [..]
14 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 603
از خوشحالي چند بار به هوا پريدم و مثل كودكي ذوق كردم بعد همان لحظه وضو گرفتم و [..]
12 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 657
به زحمت گفتم: - جز دعا كه كاري از دستم برنمياد. مكالمه ي من و باربد جز بحث در [..]
11 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 686
نويد آرام شد و سرش را معصومانه بر روي شانه ام گذاشت و چشمانش را بست طولي نكشيد [..]
10 اردیبهشت 1392 , بازدید ها: 1 074
نگاهي به مامان كردم با نگاهش به من فهماند كه مي داند در دلم چه مي گذرد! بار [..]
29 فروردین 1392 , بازدید ها: 750
ناگهان بازوي باربد را گرفتم و با التماس به او گفتم: - باربد جان نرو... خواهش [..]
28 فروردین 1392 , بازدید ها: 866
باربد اين را گفت و چند گامي جلوتر از من برداشت خواستم نيشگون محكمي از بازويش [..]
26 فروردین 1392 , بازدید ها: 1 117
مثل بچه اي حرف گوش كن با سر حرفش را تاييد كردم و او از اتاق بيرون رفت گر چه [..]
21 فروردین 1392 , بازدید ها: 758
عاطفه اينها را مي گفت و بيشتر زار مي زد لحظه ها براي همه ما به سختي و تلخي مي [..]
17 فروردین 1392 , بازدید ها: 998
تنها سكوتي در آن سوي خط به گوشم رسيد دوباره گفتم: - الو... بفرماييد! كه ناگهان [..]
16 فروردین 1392 , بازدید ها: 691
روزها مثل برق و باد مي گذشتند و ديگر چيزي به فارغ التحصيل شدن من و باربد باقي [..]
15 فروردین 1392 , بازدید ها: 606
باربد دندانهايش را از خشم بهم فشرد و گفت: - اون آشغال كثيف چي بهت مي گفت؟ از [..]
14 فروردین 1392 , بازدید ها: 743
باربد دستم را گرفت و منو به طرف خودش كشاند و گفت: - مي دونم عزيزم ولي كار نقاش [..]
11 فروردین 1392 , بازدید ها: 703
خيلي برام جالب بود باربد به حدي از اسم فربد خوشش آمده بود كه قلب كوچكي را كه [..]
10 فروردین 1392 , بازدید ها: 662
در حالي كه باز هم احساساتي شده بودم حرفم را ادامه دادم و گفتم: - باربد نكنه من [..]