سعدی شیرین گفتار در گلستان حکایت می کند که :
آوردهاند كه نوشیروان عادل را در شكارگاهی صیدْ كباب كردند و نمك نبود. غلامی به روستا رفت تا نمك آرد...
آوردهاند كه نوشیروان عادل را در شكارگاهی صیدْ كباب كردند و نمك نبود. غلامی به روستا رفت تا نمك آرد. نوشیروان گفت نمك به قیمت بستان تا رسمی نشود، و ده خراب نگردد. گفتند از این قدر چه خلل آید؟ گقت: بنیاد ظلم در جهان، اول اندكی بوده است. هر كه آمد، بر او مزیدی كرد، تا بدین غایت رسید.
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ
0 نظر
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.