عطار از جمله شعرا و عارفان نام‌آور ايران است که در قريه‌ي کدکن يا شادياخ در اواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري به دنيا آمد و از دوران کودکي او اطلاعي در دست نيست جز اينکه پدرش در شهر شادياخ به شغل عطاري که همان دارو فروشي است مشغول بوده و بعد از وفات پدر، کار او را ادامه مي‌دهد...



نامد گه آن آخر کز پرده برون آيي / آن روي بدان خوبي در پرده نهان تا کي
و يا:
نيست شو تا هستي‌ات در پي رسد / تا تو هستي، هست در تو کي رسد
و آن چنان خوش گفته‌اند در ادبيات که:
عطار روح بود و سنايي دو چشم او / ما از پي سنايي و عطار آمديم

که هنوز چشم‌هايي شعر در نفس واژگان شاعران بزرگ پلک مي‌زند عطار نيشابوري، در هفت وادي عشق، با سمبل قرار دادن سيمرغ که در واقع سالکان راه حق هستند، راه پرتلاطم عشق را پيمود و با راهنمايي مرشد خود هدهد به منزلگاه سيمرغ که همان ذات حضرت حق است، مي‌رسند.
عطار از جمله شعرا و عارفان نام‌آور ايران است که در قريه‌ي کدکن يا شادياخ در اواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري به دنيا آمد و از دوران کودکي او اطلاعي در دست نيست جز اينکه پدرش در شهر شادياخ به شغل عطاري که همان دارو فروشي است مشغول بوده و بعد از وفات پدر، کار او را ادامه مي‌دهد.
او در اين هنگام علاوه بر عطاري، طبابت نيز مي‌کرد که ناگهان بر اثر حادثه‌اي انقلاب روحي و دروني رويه‌ي زندگي او را کاملاً تغيير داده و از اين پس عطار پا در وادي عشق مي‌نهد و عشق‌ورزي را تجربه مي‌کند.
عطار، يکي از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام‌ آور تاريخ ادبيات ايران است، سخن او ساده و گيراست به گونه‌اي که براي بيان مقاصد عرفاني خود بهترين راه را که همان آوردن کلام ساده و بي‌پيرايه و خالي از هرگونه آرايش است، انتخاب کرده است.
آثار عطار نيشابوري بر گرفته از نگرشي عرفاني است و متفاوت با سنت دوران است و نوعي تفکر ويژه در آثار عطار وجود دارد که هنوز ناشناخته است.
همواره کساني که وارد وادي عرفان مي‌شوند نوعي تجديد نظر و بازسازي فکري نسبت به آموزه‌هاي ديني در ذهن خود و در مرحله‌ي بعد در قلم و سخن خود ايجاد مي‌کنند.
در مقوله شناخت و معرفت، علاوه بر آموختن بايد آموخته‌ها را نيز هرس کرد و عرفان و عارفان زمان عطار احساس کردند آن‌چه که جامعه‌ي ايران آن دوران را فراگرفته نيازمند تجديد نظر و هرس است که خود کاري سخت و ضد عادت است.
نمونه‌ي بارز اين نوع نگرش در آثار و اشعار عطار است و شخصيت‌ها و قهرمانان آثار وي در بسياري از موارد با سنت ضديت دارند.
اگر در مواردي عرفا خارج از ضابطه و در کنايه سخن مي‌گويند به دليل همين مقاومت و ضديت سنت با اين نگرش‌ها است و عطار بر اين مبنا منطق‌الطير خود و داستان پرندگان را نوشت و نگرش و انتقادات خود را به سنت‌هاي موجود در اين قالب به کنايه اعلام کرد.
هر جا که وجه نظري عرفان به عملي تبديل مي‌شود عرفا به خيال‌پردازي روي مي‌آورند و از اين رو منطق‌الطير حرکتي براي بازسازي يک انديشه به معناي اشراقي آن است.
تفاوت ميان نگاه عرفاني و ديني به معناي مرسوم را بايد در آثار عطار جست و جو کرد که بيانگر آن است که عارف نسبت به ديندار يک قدم جلوتر است و عطار در منطق‌الطير اين فلسفه و نگاه را بسيار جا انداخته و با زيرکي نکته‌ها و نقطه‌هاي مبهمي را در آثار خود باقي گذاشته و بسيار تناقض‌آميز حرف خود را گفته است.
عطار و ديدگاه‌هاي او را ميانه‌ي مولوي و حافظ است و انسان مد نظر عطار نه فرشته است و نه شيطان بلکه او آدم است.
عطار رسيدن به مرتبه‌ي فرشتگي را روح کمال نمي‌داند بلکه آدم بودن و خطا کردن را بخشي از وجود انسان مي‌داند و در اين شرايط است که کنترل نفس و وجود، امري ارزشمند خواهد بود.
بدون شک شناخت همه جانبه‌ي اين شخصيت جهاني و منظومه پر بر و رنگارنگ آثار و افکار شيخ عطار به ويژه براي نسل جوان، ضرورتي انکار‌ناپذير است که انجام اين مهم جز از عهده‌ي اهل نظر و دلبستگان فرهنگ و معرفت ايراني اسلامي بر نمي‌آيد.

منبع: حوزه‌ي هنري چهارمحال و بختياري
فرستنده: مريم پورمحمدي
0
0
0
0 نفر

0 نظر

پیام سیستم
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.