خواهر کوچـکم ایـن را پرسـید!
مـــن بــه او خــــنــدیـــــدم.
کــمـی آزرده و حــیــرت زده گــفــت:
روی دیـــوار و درخــــتـــان دیــــــدم
بـــازهم خندیدم! گفت دیروز خودم دیـدم
پسر همسایه پنج وارونه به مینو مــــیداد
آنقدر خنده برم داشت که طفلک تــرسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بـعـــــــــدهـا وقــــتــی غــــم
ســـــــقف کوتاه دلت را خم کرد
بـی گــــمــــان می فهــــمی
پنج وارونه چه معنا دارد
1 نظر
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.