قصه شب: يک قدم تا عشق 96 (آخرين قسمت)
12 تیر 1392 , بازدید ها: 791
فلورا با تعجب نگاهم مي كرد مي دانستم كه او فكر مي كرد كه ممكنه من هر لحظه [..]
12 تیر 1392 , بازدید ها: 791
فلورا با تعجب نگاهم مي كرد مي دانستم كه او فكر مي كرد كه ممكنه من هر لحظه [..]
11 تیر 1392 , بازدید ها: 759
باربد سكوت كرد و بغضش را فرو داد و بعد گفت: - آره آشنايي من و تو شروع يك قمار [..]
10 تیر 1392 , بازدید ها: 698
باربد در طي شش سالي كه با دخترم زندگي كرد هرگز نتوانست علاقه اي به او پيدا كند. [..]
9 تیر 1392 , بازدید ها: 849
در آغوش گرفتم و گفتم: - فلورا جان با يك مسافرت سه روزه چطوري؟ - مسافرت؟ كجا؟ - [..]
8 تیر 1392 , بازدید ها: 657
فلورا آنقدر شوكه شده بود كه از جايش هيچ حركتي نكرد بدون توجه به او با تمام خشم [..]
6 تیر 1392 , بازدید ها: 751
فلورا با گفتن انشاا... كه چيزي نيست از اتومبيل پياده شد و سر جاي من نشست و سپس [..]
5 تیر 1392 , بازدید ها: 721
ميان اشك و هق هق به او گفتم: [justify][/justify] - من زني بدبخت و فنا شده ام [..]
4 تیر 1392 , بازدید ها: 961
ناشناس با خونسردي گفت: - بنده يكي از دوستان رامين هستم مي خواستم به عرضتون [..]
3 تیر 1392 , بازدید ها: 641
او قهقهه اي عصبي زد و گفت: - به به، چه خوب كاش زودتر اين كار را مي كردي تا منم [..]
2 تیر 1392 , بازدید ها: 631
اقاي وكيل كه حالا مي دونستم اسمش محسن رو به من كرد و گفت: - خانم فاخته مي توني [..]
1 تیر 1392 , بازدید ها: 789
باربد صدايم را شنيد ولي بدون اينكه برگردد و نگاهي بهم بيندازد فلورا را زمين [..]
31 خرداد 1392 , بازدید ها: 807
فواد با شنيدن اين خبر به طور آشكارا خوشحال شد و بدون اينكه سرزنشم كند با ذوق [..]
30 خرداد 1392 , بازدید ها: 583
حرفهاي سليمه خانم باعث شد كه ناخواسته استرس و دلهره به جانم بيفتد. با صداي [..]
29 خرداد 1392 , بازدید ها: 806
صحنه ي خيلي غم انگيزي بود هر دو با صداي بلند در آغوش هم زار مي زدند. براي يك [..]
28 خرداد 1392 , بازدید ها: 845
- مطمئن باش كه ديگه تحمل نمي كنم و هر چه زودتر از اين بي شرف جدا مي شم. گر چه [..]
27 خرداد 1392 , بازدید ها: 771
يك روز كه سرگرم مطالعه كتابي بودم فلورا به طرفم آمد و بدون هيچ مقدمه اي گفت: - [..]
26 خرداد 1392 , بازدید ها: 878
سليمه خانم مرا دلداري داد و گفت: - نگران نباش قدرت چنين كاري را ندارد سعي كن [..]
25 خرداد 1392 , بازدید ها: 799
خنديدم و گفتم: - ممنون عاطفه جون نظر لطفته. دخترم را در آغوش گرفتم و به او شير [..]
24 خرداد 1392 , بازدید ها: 635
فواد با خشم دندان هايش را روي هم فشرد و گفت: - كثافت آشغال، فقط اگه دستم بهش [..]
23 خرداد 1392 , بازدید ها: 772
پتو را روي سرم كشيدم و فرياد زدم: - نه...نه... در دل با خودم گفتم خدايا چرا من [..]