فريبا – كاوه خان شوخي مي كنن وگرنه طبع بسيار حساسي دارن. فرنوش گفت: بيا بهزاد، [..]

اما بهزاد حتي يه قطره اشك هم نريخت. يه كم بعد، سرش رو بلند كرد و گفت: - بريم [..]

نشست و يه نگاهي به من كرد و گفت: كاوه – اولاً كه رفيقتم و از غصه خوردنت، غصه مي [..]

آفرين! چه شاعرانه! تو همين موقع، بيتا با يه دختر خانم سبزه رو و بانمك برگشت پيش [..]

كجا؟ حالش چطور بود؟ فريبا – خوب بود، خيالتون راحت باشه. گريه م گرفته بود. -ديگه [..]

اصلاً سر در نمي آرم! شما هر كاري كه دلتون بخواد مي كنيد؟ بيتا- بله! خندم گرفته [..]

دوباره سرم رو گذاشتم رو زانوهام. بلند شد اومد پيشم و بغلم كرد. كاوه – عزيزم، [..]

سرم رو انداختم پايين. دختره طفلك مستأصل شده بود كه كاوه گفت: - قربونت برم. اخم [..]

اگه اومدي و ديدي كه من مردم، برام خوشحال باش نه ناراحت. در اين مدت كوتاه كه با [..]

كاوه –خيلي غير قابل تحملم؟از نظر پزشكي... -مرده شور تو و نظريات پزشكي تو رو [..]

تو نمي فهمي من چي مي گم. اگه فرنوش بر نگرده. همه چيزم رو باختم. فرنوش دنياي [..]

نگاهش كردم. كاوه – نامه رو خوندم. نمي خواد از من پنهون كاري كني! -تو حق نداشتي [..]

فرنوش: نامه رو يكبار بيشتر نخوندم. يعني احتياجي نبود. همون كه دستم بهش خورد. [..]

كاوه – پس يه دفعه بگو به ننه م بگم يه بار ديگه منو بزاد! اين دفعه قيافه م رو از [..]

خيلي ممنون جناب برومند. اين رو هم بگم. بنظر من فريبا مي تونه كاوه رو خوشبخت [..]

كاوه – اونا گفتن حالا تو كي رو دوست داري؟ منم گفتم فريبا رو. اونا گفتن فريبا [..]

بهش خنديدم كه گفت: ميدونم غيرتت قبول نمي كنه كه از من چيزي قبول كني. تو هميشه [..]

چون اصلاً توي فرهنگ شون نيست. اگه يكي از اونا به يكي ديگه شون اين حرف رو بزنه، [..]

شب بهت خبر مي دم كه چي شده و پدرم چي گفته. -چرا فردا صبح باهاش حرف نمي زني؟ [..]

اينطوري تو راضي هستي؟ بدون جشن و عروسي و اين حرف ها؟ فرنوش – اون قدر تو خونه [..]