صبح مثل برج زهرمار از خواب بيدار شدم و بعد از صبحونه، راهي خونه هدايت شدم. اين [..]

-حالا از اينجا خوشتون اومده؟ فريبا – خيلي عاليه تميز و خوب دستتون درد نكنه بايد [..]

بعد گفت: دستت درد نكنه بهزاد. خوب شد به بچه ها خبر دادي. اگه اونها نبودن حتما [..]

كاوه – صبحونه كه نخوردين؟ فريبا – نه اشتها ندارم. -اينطوري كه نميشه. ضعف مي [..]

ديگه رسيده بوديم. نزديك بيمارستان پارك كرديم و رفتيم تو. فريبا، كنار سالن [..]

شبنم – وا! من كي دزدي كردم؟ كاوه – انكار مي كني؟ جلاد، شكنجه! زود ازش اقرار [..]

تازه همه فهميدن نيم ساعته كه كاوه مسخرشون كرده! تو همين موقع سودابه با يه فنجون [..]

كاوه – مرده شور اون دوستي شون رو ببرن با اين دوستي ها فكر كنم آخر شب بايد [..]

چطور مگه؟ اومده بودي اونجا؟ فرنوش – نه، تلفن زدم به صاحب خونه ت گفت رفتي بيرون. [..]

نيم ساعتي كه گذشت، اون چهار تا، حسابشون رو كردن و رفتن. داشتم با خودم فكر [..]

كمي سكوت كردم كه گفت ناراحت شدي كه من مسلمون نيستم؟ چيزي نگفتم. سركيس صداش كرد [..]

گفتم نه نمي آم. گفت واسه چي؟ گفتم آخه حرومه. گفت خوب تو نخور. يه فكري كردم و [..]

يادم مياد اون شب يه آهنگ قشنگ و سوزناك رو كه هميشه رضا ميزد و به من هم ياد داده [..]

اول فكر كرديم گرگها اومدن. بعد يكي از بيرون صدا زد و گفت كيه تو اين كلبه؟ در رو [..]

فريبا ديگه سكوت كرد و تا بيمارستان هيچي نگفت. اون وسط راه مي رفت و من و كاوه دو [..]

كاوه – شما فكر اون چيزها رو نكنيد. خيالتون راحت باشه. فريبا – نه ديگه، خواهش مي [..]

بلافاصله حركت كرد. چراغ داخل ماشين رو خاموش و گفت: - اين پول رو مي خواستين براي [..]

در همين موقع بقيه وارد شدن و سلام و احوال پرسي و اين حرفها. بعد مادر سيامك گفت: [..]

در حاليكه پونز رو از خودم جدا مي كردم گفتم: -عيبي نداره، بچه اس ديگه. كاوه – چي [..]

كيه پاي تلفن؟ كاوه – اگه لال نبودم ميگفتم فرنوش با تو كار داره. -عجب ديوونه اي [..]