قصه شب: ياسمين 35
30 آبان 1392 , بازدید ها: 935
چي گفته فرنوش؟ كاوه- گفته بهرام جون دستت رو به خون اين آدم آلوده نكن! حيف تو [..]
30 آبان 1392 , بازدید ها: 935
چي گفته فرنوش؟ كاوه- گفته بهرام جون دستت رو به خون اين آدم آلوده نكن! حيف تو [..]
29 آبان 1392 , بازدید ها: 846
دوباره حركت كردم. فرنوش هم شروع كرد كنارم راه رفتن اما حرفي نمي زد. چند دقيقه [..]
28 آبان 1392 , بازدید ها: 760
كاوه –پسر با رقيب بايد مبارزه كرد. بايد شكستش داد. -آره اما نه با كتك كاري و [..]
27 آبان 1392 , بازدید ها: 1 357
مدتي همديگرو نگاه كرديم كه يه دفعه ژاله هراسان اومد تو اتاق و گفت: فرنوش بهرام [..]
26 آبان 1392 , بازدید ها: 1 134
كاوه – خودت ميدوني، اما حالا ديگه واسه پشيمون شدن ديره. چقدر بهت گفتم دست از [..]
25 آبان 1392 , بازدید ها: 1 031
آروم بلند شدم و از اتاق بيرون اومدم. وقتي نزديك در باغ رسيدم صداي حزن انگيز [..]
23 آبان 1392 , بازدید ها: 720
بلند شدم و سراغ ويلن رفتم. از توي جعبه درش اوردم و مدتي نگاهش كردم و بعد شروع [..]
18 آبان 1392 , بازدید ها: 796
فردا صبحش بعد از صبحونه، تا ياور از ساختمون بيرون اومد نوچه هاي اكبر يقه شو [..]
16 آبان 1392 , بازدید ها: 901
بلند شدم و سراغ ويلن رفتم. از توي جعبه درش اوردم و مدتي نگاهش كردم و بعد شروع [..]
15 آبان 1392 , بازدید ها: 864
آروم بلند شدم و از اتاق بيرون اومدم. وقتي نزديك در باغ رسيدم صداي حزن انگيز [..]
14 آبان 1392 , بازدید ها: 766
كاوه – خودت ميدوني، اما حالا ديگه واسه پشيمون شدن ديره. چقدر بهت گفتم دست از [..]
13 آبان 1392 , بازدید ها: 984
مدتي همديگرو نگاه كرديم كه يه دفعه ژاله هراسان اومد تو اتاق و گفت: فرنوش بهرام [..]
11 آبان 1392 , بازدید ها: 947
كاوه –پسر با رقيب بايد مبارزه كرد. بايد شكستش داد. -آره اما نه با كتك كاري و [..]
10 آبان 1392 , بازدید ها: 1 009
دوباره حركت كردم. فرنوش هم شروع كرد كنارم راه رفتن اما حرفي نمي زد. چند دقيقه [..]
5 آبان 1392 , بازدید ها: 795
ممنون كه حرفم رو گوش مي دي. فرنوش – زن بايد حرف شوهرش رو گوش كنه. وقتي اين حرف [..]
4 آبان 1392 , بازدید ها: 825
خنديم و گفتم: - هر شاگردي آرزو داره كه يه معلم خوب گيرش بيفته. فرنوش – اول از [..]
3 آبان 1392 , بازدید ها: 862
آخه بهزاد امشب نمي خواست بياد اينجا، ولي انگار قسمت اين بود. البته منظور كاوه، [..]
2 آبان 1392 , بازدید ها: 857
ستايش – ما چايي مون رو بر ميداريم و مي ريم سراغ علائق شخصي مون. كاوه – بهزاد [..]
29 مهر 1392 , بازدید ها: 972
تو كه ميدوني من پدر و مادر ندارم. يه بچه يتيم هستم. از قديم هم گفتن آه يتيم زود [..]
25 مهر 1392 , بازدید ها: 724
كاوه – چشمت كور، دندت نرم. ناز و نوز كردن اين چيزهارو هم داره ديگه. -منكه چيزي [..]